|
صبح زود باک موتورعلی رابازکرده وباچسب دوقلومحل نشت بنزین راآب بندی نمودیم
وپس ازصرف صبحانه به طرف آنتالیا براه افتادیم.
این قسمت ازمسیرواقعاً زیبا وشگفت انگیزبود واصلاً فکرش راهم نمیکردیم، بطوریکه
جاده دربعضی قسمتها درامتدادساحل و کنار دریا واقع میشد وجمعیتی مشغول آبتنی،
وبعضی جاها درارتفاعات سربه فلک کشیده وپوشیده ازدرخت باپرتگاهی وحشتناک
و عمودی بسوی دریا !. رانندگی باموتور دراین قسمتهای کوهستانی، باپیچهای تند
وناگهانی تاحدودی مشکل بود وپْرمصرف!
پس از عبور از شهرهای «اِردِملی» و «سیلیفکه» و شهر کوچک «بوزیازی»، در
نقطه ای مرتفع و جنگلی برای صرف ناهار توقف کردیم. صدای حیوانات جنگلی به حدی بود
که من و علی با صدای بلند با هم صحبت میکردیم!!از صدای پرندگان و خزندگان گرفته
تا صدای خش خش در اطرافمون !!حالا که ظهر بود ولی خدا میدونه کی جرات داشت
شب اونجا توقف کنه!!!
پس از «آنامور»، درساعت 4 بعدازظهربه شهرساحلی «آلانیا» رسیدیم. این شهر
آنقدرزیباورؤیائی بود که به علی گفتم بهتر است حداقل یک شب اینجا بمانیم. تقریباًَ همه هتلها پْربود ،
با راهنمایی یک راننده تاکسی وبه زحمت اتاقی درهتلی مناسب پیدا کردیم.
شبهای آلانیا واقعا دیدنی است ،و دیدار ما از قسمتهای ساحلی و تاریخی آلانیا
یعنی قلعه بزرگی که ،آلانیا بدان معروف است تا پاسی از شب بطول انجامید.
بطوریکه اصلا متوجه نشدیم ساعت 12 شب است!!
پس از صرف شام در رستوران «مک دونالد» و بستنی مک دونالد که واقعا خوشمزه بود،
به هتل بازگشتیم.
|
سلام
خسته نباشید
ممنونم از حضور گرمتون در کلبه حقیرانه ام
واقعا باید به همت بلندتان احسنت گفت که با موتور سفری چنین زیبا و پر از تجربه داشتید
من که بودم میبریدم
به امید سفر های بعدی با ارزوی موفقیت برای شما دوست گرامی
یا علی مدد