بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمی شود داغ تو بر دلم بود ، بی تو بسر نمی شود
دیده ی عقل مست تو ، چنبر چرخ پست تو گوش طرب به دست تو،بی توبسرنمی شود
جاه و جلال من تویی ،ملکت و مال من تویی آب زلال من تویی ، بی توبسرنمی شود
بی تو اگربسر شدی ، زیر جهان زبرشدی باغ ارم سقر شدی ، بی تو بسر نمی شود
گر تو سری قدم شوم ، ور تو کفی علم شوم ور بروی عدم شوم، بی تو بسر نمی شود
حاصل روزگار من ، رهبر و یار و غارمن بی تو بد است کارمن، بی توبسر نمی شود
خواب مرا ببسته ای ، نقش مرا بشسته ای وز همه ام گسسته ای ، بی توبسرنمی شود
بی تو نه زندگی خوشم ، بی تو نه مردگی خوشم سر ز غم تو چون کشم،بی توبسرنمی شود
جان ز تو نوش میکند ، دل ز تو جوش میکند عقل خروش میکند ، بی توبسر نمی شود
هر چه بگویم ای سند ، نیست جدازنیک وبد هم توبگوبلطف خود ، بی توبسرنمی شود
ای دوست اگر جان طلبی جان به تو بخشم
از جان چه عزیز است ان به تو بخشم
موفق باشی عالی مینویسی
سلام . ممنونم که به من سرزدید. امیدوارم که بتونیم دوستای خوبی برای هم در وبلاگ باشیم. در ضمن اگه باز هم به من سر بزنید خوشحال می شم
سلام
اپ دیتش کن وگر نه من هی واسه این مطلبت نظر میدما...
بی تو اگر به سر شدم تباه روزگار شدم
حاصل روزگار من بی تو به سر نمی شوم
سلام پژمان جان
این مطلب عالیه
عزیزم فراموشم خواهی کرد
مرا که دوستت دارم و می پرستمت
عزیزم فراموشم خواهی کرد
مرا که به تو عشق اموختم و عاشقت هستم
..........
~پ کردم
سلام. وب لاگ قشنگی داری . موفق باشی. به وب لاگ منم سر بزن.اگه دوس داشتی
میبرمت درختیا
اپ دیتش کن بابا
چقدر واسه این شعر نظر بدم اهه