نهان در جهان
نهان در جهان

نهان در جهان

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است

                                                 

 

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است

چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

 

جانا به حاجتی که تو را هست با خدا

کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است

 

ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم

آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است

 

ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست

در حضرت کریم تمنا چه حاجت است

 

محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست

چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است

 

جام جهان نماست ضمیر منیر دوست

اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است

 

آن شد که بار منت ملاح بردمی

گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است

 

ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست

احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است

 

ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار

می​داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است

 

حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود

با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است

 

                                                 

نظرات 6 + ارسال نظر
سهیل پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 14:16 http://sobhe.blogfa.com/

سلام ووقت بخیر
وقتی عزیز چون شما از مسافرت برگردد دیگه فقط بیت زیر را میتوان از زبان لسان الغیت بیان کرد :
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
میزبان هر روز شما باحافظ : سهیل

بزرگ جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 14:33 http://ahletamiz.blogfa.com

درود
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار
می داندت وظیفه تقاظا چه حاجت است
وقتم خوش شد
بدرود

غریبه شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:14 http://banouye-sib.blogsky.com

سلام
خسته نباشید
سفر زیارت خانه خداو خاطرات زیبایی دیگر رو براتون ارزو میکنم
در ضمن از اظهار لطف و نظر شما بسیار سپاسگزارم
راستی تاریخ ورودتون رو نگفته بودید وگرنه حتما برای استقبال خدمت میرسیدیم
موفق باشید

غریبه شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 http://banouye-sib.blogsky.com

سلام
شعر پر معنا و زیبای رو انتخاب کردید
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود

با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است

واقعا راست گفته
موفق باشید

[ بدون نام ] شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:46

آقا از شما یه گله دشتم
فکر می کنم خودتون هم بدونید چیه
یادمه موقعی که شما داشتید رها می کردید خیلیا به شما روحیه میدادانو تشویق می کردن
فکر می کردم با وجود آدم با نشاط پر انرژی مثه شما ...........
فکر می کنم حالا نوبت شماست که رفتگان رو باز آرید
قربان شما داداش بهروز

ساغر دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:58 http://sokoote-del.blogsky.com

سلام
زیبا نوشتید من نوشته های شما را دوست دارم با اینکه
بعضیاش را چند بار می خوانم بعد نظر میدم
(خیلی خنگ نیستما)
من این بیت شعرتون را خیلی خوشم آمد حرف دل خیلی هاست جانا به حاجتی که تو را هست با خدا

کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است


موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد