|
امروز بیشتر صرف استراحت دادن به خودمون و موتورهایمان شد وضمن سرویس موتورها ،
گشت وگذاری نیز در شهرکردیم. دریای آنتالیاهم متلاطم بود، بهمین خاطر علی تصمیم گرفت
در هتل استراحت کند ومن جهت استفاده از دریا یه سر به آلانیا بروم و برگردم!
صبح زود بدون صرف صبحانه آنتالیا را به مقصدِ استانبول ترک کردیم. 724کیلومترراه
پیش رویمان بود. جاده های این مسیرنیز بسیار زیبا ومفرّح بود. پس از عبور از
شهرهای «بوردور» و «دینار»، ناهار رادر حومه شهر «آفیون» ودرکنار چشمه ای
باصفا صرف کرده، بعد از مختصر استراحتی، بطرف شهر «کوتاهیا» براه افتادیم.
بشقاب چینیِ عظیمی که در وسط جاده، ابتدای این شهر نصب شده بود حکایت از وجود
کارخانجات متعدد ظروف چینی در این شهرداشت.
پس از رسیدن به شهر «بوزویوک»، تصمیم گرفتیم تا از مسیر بورسا به یالووا رفته
واز آنجا با کشتی به استانبول برویم. از راه زمینی میبایست پس از رسیدن به یالووا
حدود 150 کیلومتر طی میکردیم تا از طریق شهر «ازمیت» به استانبول برسیم و این
از نظر زمانی و پولی مقرون به صرفه نبود! پس از ساعاتی حرکت وعبور از شهر بزرگ بورسا،
در ساعت 30/19 وارد شهر «یالووا» شده ودراسکله، منتظرکشتی حمل مسافر
وماشین (فِری بُت) شدیم.
متأسفانه کشتی ساعت 21 حرکت میکرد و ما پس از خرید
بلیط 18 میلیون لیری مدتی را مشغول بازی با گربه های رستوران اسکله وتماشای
دورنمای شهر استانبول شدیم.
تجربه جالبی بود. تقریبا 10 دقیقه از حرکت کشتی گذشته بود که من متوجه شدم
از خشکی جدا شدیم!!!.
درساعت 22 وارد شهربزرگ استانبول(قسمت اروپایی) شدیم. من تا حدودی با خیابانهای
استانبول آشنایی داشتم ویک راست به منطقه سلطان احمد رفته تا هتلی برای اقامت پیدا کنیم.
ظاهرا سابقه ایرانیها در استانبول زیاد خوب نیست!! و پیدا کردن هتل مدتی از وقت ما را گرفت.
بهرحال حدودساعت 23 ، درهتل هالی وباکلی چونه زدن!ازقرار شبی 30دلار استقرار یافتیم.
البته صاحب هتل ازما خواست تا راجع به قیمت هتل با کسی صحبت نکنیم چون با همه
شبی 50 دلار حساب میکرد.!
|
سلام
وبلاگ قشنگی داری بهم سر بزن.
بای
سلام وبلاگ خوبی دارید . خوشحال میشم با هم تبادل لینک د اشته باشیم .
سلام
از حضور گرمتون متشکرم و از اظهار نظرتون
بسیار سفر زیبایی داشتید با اینهمه سختی اما به کسب تجربه اش و شناخت فرهنگ کشوری همسایه حتما می ارزه
موفق باشید
سلام خیلی خوب توصیف می کنید
به امید روزهای پربارتر
بهروز
سلام
خسته نباشید
سفر تون خیلی جالب بوده
راستی این موتورها سر نشین نداشته؟؟؟///
موفق باشید
سلام
سفر به این مسافت رو با این همه شتاب رفتید خاطرات کند پیش میره اخه منه پیر زن حافظم خوب نیست تا قسمت بعدی بیاد قسمت قبلی یادم میره بعد باید از اول بخونم
منتظره بقیه خاطرات زیباتون هستیم
انشا الله سفر بعدی سفر خونه خدا