نهان در جهان
نهان در جهان

نهان در جهان

 
 
 
 
 
 

  بچه که بودم

  مدام دستم رااز دستان نگرانی که مراقبم بود رها می کردم

  و آرزویم بود که یکبار هم که شده تنها از خیابان زندگی رد شوم .

  حالا که دیگر نمی شود بچه بود و فقط می شود عاشق بود از سر بچگی ،

  هر چه وسط خیابان زندگی سر به هوا می دوم ،

  هیچ کس حاضر نمی شود دستم را بگیرد و

  برای لحظه ای حتی مراقبم باشد .

 

**************************************

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
سوگل سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 16:17 http://guilty.blogsky.com

salam weblog e bahali dary be manam sar bezan khoshhal misham bye

حامد سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 16:35 http://joojetighi.blogsky.com

سلام وبلاگت زیباست
به من یسر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد